loading...
تفریحی
شادروز بازدید : 348 چهارشنبه 01 بهمن 1393 نظرات (0)

داستان کوتاه رستوران رایگان

یکی از غذاخوری های بین راهی بر سر در ورودی با خط درشت نوشته بود :

شما در این مکان غذا میل بفرمایید ما پول آن را از نوه شما دریافت خواهیم کرد !!!

راننده ای با خواندن این تابلو اتومبیلش را فوراً پارک کرد و وارد شد و ناهار مفصلی سفارش داد و نوش جان کرد .

بعد از خوردن غذا سرش را پایین انداخت که بیرون برود که دید گارسون درشت اندامی با صورت حسابی بلند بالا جلویش ایستاده است .

با تعجب گفت : شما خودتان نوشته اید که پول غذا را از نوه ی من می گیرید.

این صورت حساب دیگر چیست !؟

گارسون با لبخندی معنی دار جواب داد :

شادروز بازدید : 237 چهارشنبه 01 بهمن 1393 نظرات (0)

داستان پند دار و زیبای قدرت دعا کردن

داستان پند دار و زیبای قدرت دعا کردن

زنی بود با لباسهای کهنه و مندرس وارد خواربار فروشی محله شد و با فروتنی از صاحب مغازه خواست

کمی خواروبار به او بدهد . به نرمی گفت شوهرش بیمار است و نمی‌تواند کار کند و شش بچه‌شان

بی غذا مانده‌اند صاحب مغازه با بی‌اعتنایی محلش نگذاشت و با حالت بدی خواست او را بیرون کند

زن نیازمند در حالی که اصرار می‌کرد گفت : آقا شما را به خدا به محض اینکه بتوانم پولتان را می‌آورم

مغازه دار گفت نسیه نمی‌دهد

شادروز بازدید : 204 چهارشنبه 01 بهمن 1393 نظرات (0)

داستان کوتاه خدایا شکر

داستان کوتاه خدایا شکر

روزی مردی خواب عجیبی دید

او دید که پیش فرشته هاست و به کارهای آنها نگاه می کند.

هنگام ورود دسته بزرگی از فرشتگان را دیدکه سخت مشغول کارند و تند تند نامه هایی را که توسط پیک ها از زمین می رسند، باز می کنند و آنها را داخل جعبه می گذارند

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 404
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 85
  • آی پی دیروز : 58
  • بازدید امروز : 403
  • باردید دیروز : 77
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 828
  • بازدید ماه : 2,714
  • بازدید سال : 16,274
  • بازدید کلی : 146,354