loading...
تفریحی
شادروز بازدید : 181 یکشنبه 03 اسفند 1393 نظرات (0)

قابل توجه آنهایی که دختر دارند!

 

مادر و دختر, روابط مادر ودختر

در طول تاریخ زنان همواره به عنوان پرورش دهنده نسل بعد، وظیفه رسیدگی به امور خانه و خانواده را بر عهده داشته اند. توانایی ذاتی آنان در مراقبت و نگهداری از کودکان، رسیدگی به امور منزل و تربیت نسل بعد، آن ها را به عنوان بهترین کسانی که می توانند به رتق و فتق امور خانه بپردازند، معرفی می کند.

بار اصلی مسئولیت درون خانواده هم بر دوش زنان گذاشته شده است اما در این میان روابط مادر و دختر ممکن است پیچیده تر از روابط مادر با پسر باشد. بعضی مادران دختر خود را به فرزند پسر ترجیح می دهند و برخی خلاف این رفتار می کنند.یكی از بهترین و مهم‌ترین روابطی كه در این دنیا وجود دارد، رابطه میان مادر و دختر است. مادر و دختر می‌توانند بهترین دوست یكدیگر باشند و عاشقانه یكدیگر را دوست بدارند. اما گفتنی است كه به انجام رساندن این كار به وقت زیادی نیاز دارد، تا بتوانید یك رابطه خوب و درست را در میان خودتان برقرار كنید. انجام این كار همچنین به صبر و بردباری زیادی نیاز دارد و باید با میل و رغبت و رضایت هر دوی شما ایجاد شود.
 
برای برقراری رابطه ای صمیمانه با دخترتان نکات زیر را به خاطر بسپارید:


پیچیدگی های رابطه با دختر نوجوان را در نظر بگیرید
در سنین بلوغ، بهترین دختران هم به موجوداتی عصبانی، عبوس و ترشرو تبدیل می شوند. لازم است در این سنین بیشتر به او اطمینان بدهید تغییرات ظاهری ای که در او به وجود می آید، ظاهرش را روزبه روز بهتر خواهد کرد. در این دوران به او آزادی بدهید و اجازه دهید از اشتباه هایش درس بگیرد. به هیچ وجه فکر نکنید سرکشی او یا اینکه متهمتان می کند، به دلیل کار اشتباهی است که انجام داده اید. اهل انتقادکردن هم نباشید و بدانید دختران به چیزهای خاصی علاقه دارند و دوست دارند آراسته باشند و گاهی لازم است برای آراسته بودن کمکش کنید. به دخترتان گوشزد کنید دختران باهوش بیشتر از اینکه حرف بزنند، گوش می دهند و می دانند در چه شرایطی باید صحبت کنند. فراموش نکنید در این دوران فرزندتان سعی می کند چیزهایی را از شما پنهان کند و باید سعی کنید به حریم شخصی او احترام بگذارید.
 
سعی کنید بیشتر مادر باشید تا بهترین دوست
معمولا در روابط دوستانه، زمانی که فرد به هر دلیلی با مشکل مواجه می شود، می تواند به راحتی دوستش را کنار بگذارد. اگر قرار است همیشه به عنوان یک دوست با دختران رابطه داشته باشید، ممکن است درباره شما هم چنین تصوری داشته باشد. پس برای او در جایگاه مادر باشید نه دوستی که هر طور می خواهد می تواند با او صحبت و رفتار کند.
 
با دخترتان هر روز صحبت کنید
از اصلی‌ترین کلیدهای یک ارتباط عالی بین مادر و دختر این است که ارتباط راحت و آزادی با یکدیگر داشته باشند؛ به همین دلیل باید سعی کنید زمان‌هایی را برای گوش دادن به افکار و احساسات دخترتان اختصاص دهید. با او خیلی دوستانه و صمیمی درباره افکار و اهدافش صحبت کنید. هرگز به او نگویید وقت ندارم زیرا او احتیاج دارد تا شما به حرف‌هایش گوش بدهید. بدین گونه متوجه می‌شود که شما از صمیم قلب دوستش دارید و به او و اهدافش اهمیت می‌دهید.
 
دخترتان را درک کنید و به شخصیتش احترام بگذارید
 بسیاری از مشکلات مادر و دختر، بنیانی است زیرا تفاوت‌های بین آنها در انتها، منجر به بحث و مشاجره می‌شود. برای مثال اگر شما فردی اهل گردش و تفریح و پرانرژی هستید ولی دخترتان خجالتی و منزوی است، این تضاد باعث می‌شود که رو در روی هم قرار بگیرید و به جر و بحث بپردازید. اگر شما نتوانید از طریق راه‌های مختلف، کارهای دخترتان را کنترل کنید، باعث بروز مشکل می‌شوید.اگر شما دخترتان را نپذیرید، هیچگاه نمی‌توانید به روابطی که می‌خواهید، برسید.
 
مفهوم «احساس» را به او بیاموزید
 نیازهای هر یک از دوره های سنی دخترتان را بشناسید و سعی در برآورده کردن آنها داشته باشید. وقتی کودکتان به سنی می رسد که باید به مدرسه برود، فکر نکنید همه مشکلات تمام شده، زیرا در هر سنی ممکن است با برخوردهای جدید او روبرو شوید. معمولا ارتباط کلامی دختران در این سن بسیار قوی تر از پسران است و به شدت مفهوم «احساس» ذهن آنها را درگیر می کند، به گونه ای که ممکن است دختران برای درک این مفهوم، دائم در حال مقایسه باشند. در این سنین باید با ایجاد رابطه ای صمیمی، برای شناخت و درک احساس هویت به او کمک کنید و در مواقع بحرانی کنارش باشید زیرا اگر احساس کند تنهاست، ممکن است مشکلات زیادی برایش به وجود بیاید.

کمتر از دخترتان انتقاد کنید
برخی از مادران تصور می‌کنند که با خرده‌گیری و انتقاد می‌توانند دخترانشان را به صورتی که مورد دلخواهشان است، درآورند. انتقاد خیلی شدید به جای تصحیح سازنده و موثر، باعث از بین رفتن اعتماد به نفس در دخترتان می‌شود و بدین ترتیب، دختر امیدش را برای رسیدن به آرزوهایش در آینده از دست می‌دهد.این کار می‌تواند میان هر دوی شما خشم، عصبانیت و اوقات تلخی ایجاد کند. سعی کنید با صحبت‌هایتان باعث ترقی و تعالی اخلاقی و معنوی او شوید و همیشه درصدد یافتن مواردی باشید که در او احساس خوبی را ایجاد می‌کند. این کار می‌تواند شما را به یکدیگر نزدیکتر کرده و باعث صمیمیت بیشتر شود.
 
مراقب باشید رویاهایتان پله های پرورش و ترقی فرزندتان نباشد
اجازه دهید دخترتان با رویای خود بزرگ شود و خیالپردازی های کودکانه اش را داشته باشد. باید این حقیقت ساده را درک کنید که فرزندتان احساسات و علایق شخصی و خصوصی خودش را دارد و ممکن است مایل نباشد کارهایی را که در سن او انجام می دادید، در این سن انجام دهد یا اینکه علایقش مانند شما باشد. هرگز نخواهید به خاطر ناکامی های خودتان، فرزندتان را مجبور به کاری کنید. ممکن است از انجام اشتباه های دخترتان یا مشکلاتش در زندگی نگران باشید اما فراموش نکنید تجربه های ارزشمند، حاصل برخی اشتباه ها هستند. سعی نکنید دخترتان را همانطور که میل خودتان است، بزرگ کنید و از او به دلیل شخصیتی که دارد، قدردانی کنید.
 
با قوی بودنتان اعتمادبه نفس را به او هدیه دهید
رابطه مادر و دختر، بسیار مهم است و می تواند در افزایش عزت نفس، حرمت و درنهایت خودارزشمندی دختران تاثیر بسزایی داشته باشد. سعی کنید برای دخترتان مادری قوی و با اعتمادبه نفس بالا باشید. با این کار به او یاد می دهید چگونه با موقعیت های تنش زا روبرو شود.

مرتبا عشق و علاقه‌تان را به او نشان دهید
دخترتان نیازمند این است که شما از او نگهداری کنید، او را در آغوش بگیرید، ببوسید و به او بگویید که چقدر دوستش دارید. این کارها باعث می‌شود که احساسات خوبی درباره شما و خودش در او گسترش یابد. خودبینی، از طریق اعضای خانواده، خصوصا والدین، به وجود می‌آید. به او نشان دهید که می‌تواند تأثیرات مثبتی از شما بپذیرد و این تأثیرات باعث پیشرفتش می‌شود. هرگز تصور نکنید که دخترتان می‌داند که شما دوستش دارید. همواره به او خاطر نشان کنید که چقدر دوستش دارید. یادتان باشد که شما هرگز نمی‌توانید اغراق کنید که تا چه اندازه فرزندتان را دوست دارید.
 
روش های همسر خوب بودن را به او یاد دهید
اولین الگوهایی که در مورد روابط عاطفی و زندگی مشترک در ذهن دختران شکل می گیرد، دیدن روابط عاطفی بین پدر و مادر است. هر چه این روابط شفاف، مناسب و عاطفی تر باشد، الگوی مناسب تری در ذهن دخترتان ایجاد می کند زیرا با مشاهده این روابط، چگونگی ارتباط با مرد را خواهد آموخت. پدر و مادرهایی که در اجتماع و خانواده رفتار مناسب و ارتباط خوبی با یکدیگر دارند، می توانند مطمئن باشند بهترین الگوی فرزندانشان بوده اند.
منبع: تبیان

 

شادروز بازدید : 187 جمعه 24 بهمن 1393 نظرات (0)

آداب معاشرتی که فرزندتان باید یاد بگیرد


مجله موفقیت - ترجمه ملیکا بهزادی: شاید یاد دادن آداب معاشرت به بچه ها کار سختی باشد؛ چون گاهی ناچار می شوید رفتارهای درست را بارها و بارها به فرزندتان گوشزد کنید. زمانی که فرزندتان آموخت این کار را درست انجام دهد، او را تشویق کنید، بغل کنید و ببوسید و علاوه بر این خودتان با انجام دادن این کارها برای او الگو باشید.

در ادامه مطالب با ما همراه باشید تا نکاتی را درخصوص آداب معاشرت هایی که فرزندان باید در موقعیت های مختلف رعایت کنند، برایتان بازگو کنیم.

ورود در جمع برای اولین بار

آداب معاشرتی که فرزندتان باید یاد بگیرد


فرزندتان باید بداند وقتی برای نخستین بار وارد جمعی می شود، حتما سلام کرده و خود را معرفی کند؛ وگرنه دیگران او را نادیده می گیرند؛ مثلا در جمع همسایگان جدید، می تواند بگوید: «سلام، اسم من ساراست. ما در طبقه اول زندگی می کنیم.»

به فرزندتان توضیح دهید وقتی می خواهد دو نفر را به هم معرفی کند، اول شخص کوچک تر را به شخص بزرگ تر معرفی کند و برای شخص بزرگ تر یک لقب بیاورد؛ مثلا بگوید: «آقای...، این دوست من ساراست.»

هنگام صحبت


فرزند شما باید یاد بگیرد در زمان صحبت با دیگران دادوستد کلامی داشته باشد، نه اینکه فقط خودش صحبت کند؛ پس برای این کار لازم است:

•    با ادب و احترام به حرف دیگران گوش دهد و میان حرف هایشان نپرد.

•    فقط منتظر نباشد برای صحبت کردن نوبتش برسد، بلکه بادقت به حرف های طرف مقابل گوش بدهد.

•    از طرف مقابل سوال هایی درخصوص حرف هایی که می شنود، بپرسد تا علاقه خود را به حرف های او نشان بدهد.

•    سر میز غذا به هیچ وجه از موبایل و تبلت استفاده نکند و به جای این کار با دیگران ارتباط برقرار کند. شما هم به عنوان پدر و مادر گوشی تلفن همراهتان را کنار بگذارید و قدری به صحبت های دیگران گوش بدهید.

در زمان غذاخوردن


آداب معاشرتی که فرزندتان باید یاد بگیرد


•    فرزندتان باید بداند در زمان غذاخوردن لازم است صبر کند تا همه در بشقاب هایشان غذا بکشند و بعد شروع به خوردن کند.

در جمع دوستان و آشنایان

به فرزندتان یاد بدهید:


•    وقتی کسی چیزی به او می دهد، حتما تشکر کند.

•    حتما درخواست هایش را با کلمه «لطفا» شروع کند.

•    هرگز به لوازم و اشیای میزبان دست نزد و فقط باید آن ها را نگاه کند.

•    زمانی که به جایی، به خصوص یک فروشگاه وارد می شود، به جای اینکه در را پشت سرش ببندد، آن را برای دیگران باز نگه دارد تا آن ها هم بتوانند وارد شوند. می توانید خودتان این کار را انجام دهید تا او ببیند و یاد بگیرد.

•    وقتی می خواهد به ساختمان یا آسانسور و مترو وارد شود، صبر کند تا اول کسانی که می خواهند خارج شوند، از در عبور کنند.

•    به دیگران، به خصوص کسانی که با بقیه متفاوتند، خیره نشود و بداند که این کار دور از ادب است.

•    به تفاوت در سبک زندگی افراد احترام بگذارد. حتما به او بگویید این تفاوت ها نشانه درست یا غلط بودن شیوه زندگی دیگران نیست.

•    با دیگران مهربان بوده و نسبت به نیازهای آن ها حساس باشد؛ مثلا به عیادت دوست بیمارش برود یا وقتی دوستش زمین می خورد، دست او را بگیرد و یا در زمان بردن وسایل سنگین به دیگران کمک کند.

توصیه به والدین


آداب معاشرتی که فرزندتان باید یاد بگیرد


•    از افعال و چمله های مثبت به جای افعال منفی استفاده کنید؛ برای مثال به جای اینکه بگویید: «این قدر بی ادب نباش!» بگویید: «مودب باش!»

•    در مهمانی ها به جای نکته های منفی به دنبال نکته های مثبت باشید؛ مثلا باید بدانید اگر از غذایی که میزبان تهیه کرده، خوشتان نیامده است، از دسر تعریف کنید.

•    به فرزندتان بگویید هرگز به رفتارهای دیگران برچسب نزند؛ چون این کار بیشتر از آنکه فکر می کنید، آسیب زننده است.

•    خونسرد باشید؛ چون زمانی که عصبانی می شوید و فریاد می زنید، احترامتان را نزد فرزندتان از دست می دهید.

•    علاقه خود را به فرزندتان نشان دهید. وقتی خطایی از او سر می زند به او بگویید که چرا این کار اشتباه است و بعد او را در آغوش بگیرید؛ چون شما با این کار صداقت و علاقه ای را که میانتان است، افزایش می دهید.

•    هشیار باشید؛ چرا که بی توجهی بچه ها نسبت به اطرافیان همیشه اقتضای سنشان نیست.

•    همیشه خودتان مثالی از الگوهای اخلاقی باشید.

•    سعی کنید زیاد سخت گیر و خشک نباشید.

شادروز بازدید : 192 یکشنبه 19 بهمن 1393 نظرات (0)

جموعه: تست روانشناسی اخبار،سرگرمی,آشپزی,مد,روانشناسی,اینترنت

شخصیت‌شناسی از روی نقاشی بچه‌ها

پرورش قدرت بیان نقاشی فقط وابسته به تکامل جسمی کودک نیست بلکه با درک و شعور نیز در ارتباط است. این ادراک در بدو تولد بسیار جزئی است ولی با پیشرفت سن بهتر می‌شود. در حقیقت می‌توان گفت کودک در ابتدا مهارت کافی ندارد. بنابراین نمی‌تواند خوب نقاشی کند. به همین دلیل حتی اگر از یک فرد بالغ بخواهیم با پا‌هایش خانه‌ای رسم کند حتما اثری درهم و برهم خواهد شد، اما باز هم این خانه بسیار کامل‌تر از نقاشی یک کودک است. با وجود این کودک از آغاز خط نگاری‌های خود، سه وجه چشم، مغز و دست را به کار می‌اندازد تا به لذت برسد.

نقاشی بچه‌ها,شخصیت‌شناسی

 

در این نقاشی هم تصویر خورشید و آسمان مشاهده می‌شود که همان‌طور که در بالا گفته شد، به ترتیب از امنیت، گرمی و پاکی که بر زندگی کودک حاکم است، حکایت می‌کند. البته از آنجا که کودک خورشیدش را در بالا‌ترین قسمت نقاشی‌اش تصویر کرده می‌توانیم به این نکته برسیم که او می‌خواهد اهداف و مقاصد آینده خود را نشان دهد. خطوط سرازیری که به نوعی انگشت آدمک‌هاست می‌تواند خستگی کودک را نشان دهد و باز در اینجا تعارض دیگری مشاهده می‌شود. پاهای یک آدمک باز و پاهای آدمک دیگر بسته است. پاهای باز و با فاصله نماد اعتماد به نفس کودک است و پاهای بسته و کم فاصله از کمبود اعتماد به نفس خبر می‌دهد. خطوط شکسته و زاویه‌داری که در تصویر به چشم می‌خورد چالاکی صاحب نقاشی را نشان می‌دهد. چشم‌های بزرگ آدمک‌ها نشانه برون‌گرایی و کنجکاوی اوست. مورد دیگری که در این نقاشی برای ما اهمیت دارد خطوط منحنی لبهاست که به ملایمت این کودک اشاره دارد.

نقاشی بچه‌ها,شخصیت‌شناسی

به طور کلی خورشید در نقاشی‌های کودکان نشان‌دهنده امنیت و خوشحالی کودک است و از گرمی و رابطه مطلوبی که میان پدر و فرزند برقرار است، حکایت می‌کند. در واقع به نظر می‌رسد این کودک رابطه خوب و راضی‌کننده‌ای با پدرش دارد. از سوی دیگر آسمان نیز که در این نقاشی به وضوح دیده می‌شود، نماد الهام و پاکی دنیای اوست. در طرف راست نقاشی، تصویر درخت را می‌بینیم که تنه باریکی دارد. این‌که کودک درخت را در سمت راست ترسیم کرده، به نوعی نشان‌دهنده فرار او از گذشته‌اش است اما در عین حال نقش درخت به حمایت مقتدرانه پدر و همانندسازی کودک با شخصیت پدرش، اشاره می‌کند. تنه باریک درخت سازگاری مشروط صاحب نقاشی را نشان می‌دهد و چون شاخه‌ها تا اندازه‌ای نوک تیز، ترسیم شده‌اند، می‌توان حدس زد که کودک تا اندازه‌ای پرخاشگر است.

 

خانه‌ای که این کودک کشیده نسبت به سایر اجزای نقاشی، چندان بزرگ و با ثبات نیست که می‌تواند حاکی از طرد زندگی در خانه‌ای باشد که او در آن زندگی می‌کند. با این حال او دودکش خانه را نیز نقاشی کرده است و با این دودکش به میل خود برای افزایش گرمای روان‌شناختی محل زندگی‌اش اشاره می‌کند. در واقع دودکش در نقاشی همه بچه‌ها یک نماد مثبت است. در خانه نیز نشان می‌دهد صاحب نقاشی می‌خواهد با دیگر ارتباط برقرار کند و تعامل اجتماعی داشته باشد و در انتها می‌توان به مثلثی که کودک به عنوان سقف خانه نقاشی روی کاغذ آورده اشاره کرد و گفت این بام نشانگر این است که کودک فضای تخیلی برای خود دارد.

منبع:مجله شهرزاد/برترین ها

شادروز بازدید : 205 یکشنبه 19 بهمن 1393 نظرات (0)

جموعه: والدین موفق اخبار،سرگرمی,آشپزی,مد,روانشناسی,اینترنت

بلوغ دختران,پدر و دختر,دوران نوجوانی

دوران نوجوانی و بلوغ (18-12 سالگی) دوران ظهور نیازهای متنوع روانی- اجتماعی است؛ نیازهایی كه موجب پیچیده‌تر شدن روابط نوجوان با خود و سایرین می‌شود.

در میان نیازهای متنوع این دوره نیاز به محبت و توجه جنس مقابل جایگاه ویژه و منحصر به فردی دارد. این نیاز به طور كلی مقارن با بیداری غرایز جنسی و بیداری صفات ثانویه و رشد سریع ابعاد بدنی (16-14 سالگی) آغاز می‌شود و ابتدا به صورت كشش‌های عاطفی (به خصوص در دختران) و سپس به صورت یك نیاز عاطفی – جنسی در برابر جنس مقابل خودنمایی می‌كند. پدید آمدن تمایل به جنس مقابل تابع قوانین رشد و تكامل بشری بوده، اساس انگیزه تشكیل خانواده و تكامل و بقای نوع انسان نیز مرهون درك چنین نیازی از جانب انسان‌هاست.

مواجهه صحیح والدین و نوجوانان و جوانان با این نیاز نیرومند در فاصله زمانی بین بلوغ و ازدواج نقش بسزایی در نهادینه كردن بهداشت روانی– اخلاقی در افراد، خانواده‌ها و نهایتاً جامعه دارد و به عكس بی‌توجهی، سوء تدابیر تربیتی و گاهی نیز موضع‌گیری‌های به اصطلاح روشنفكرانه گروهی از والدین موجب می‌شود كه عده‌ای از دختران و پسران در تأمین چنین نیازی به بیراهه رفته، تسلیم هیجانات عاطفی خود شوند. این گروه دختران و پسران با ایجاد ارتباط پنهان و آشكار با یكدیگر به استقبال سرنوشت شومی می‌روند كه گاهی حتی سرتاسر فضای زندگی آینده آنها را تحت تأثیرات شوم خود قرار می‌دهد. لغزش دختران از معیارهای اخلاقی معمول عوامل بی‌شماری است كه یكی از مهمترین این عوامل ناآگاهی بعضی از پدران از لطایف و وظایف مربوط به شناخت و تأمین نیازهای عاطفی – عقلانی دختران می‌باشد.

نتایج برخی از تحقیقات در این زمینه حاكی از آن است كه بسیاری از دختران معصومی كه در دام روابط غیراخلاقی گرفتار آمده‌اند، همواره روابط سرد و معیوبی با پدران خود داشته و نه تنها توجه محبتی از جانب آنان دریافت نكرده‌اند كه به اشكال مختلف مورد تحقیر و سرزنش، تنبیه و سخت‌گیری‌های افراطی یا تبعیض و بی‌تفاوتی‌ آنها واقع شده‌اند. برای درمان یا پیشگیری از بروز پیامدهای ناگوار در زندگی دختران و خانواده‌ها توصیه‌هایی هر چند اجمالی در ذیل ارائه می‌شود كه امید است والدین به خصوص پدران زحمتكش با توجه و عمل به آنها گام‌های مۆثری در تربیت صحیح دختران كه مادران و آینده‌سازان جامعه‌اند، بردارند.

بیشتر به حرف‌های او گوش دهید نه اینکه برایش سخنرانی کنید و مطمئن باشید خود این گوش کردن بهتر از هر روش دیگری او را به تفکر وادار کرده، نظرات او را اصلاح کرده و او را با واقعیت‌های زندگی آشنا می‌سازد

بلوغ دختران,پدر و دختر,دوران نوجوانی

اما پدران برای اینکه بخواهند رابطه‌ خوب و موثری با دخترانشان داشته باشند، باید به چه نکاتی توجه کنند؟


رابطه‌ای هدفمند و در چارچوب
در دوره‌ بلوغ به دخترتان توضیح دهید که ممکن است در این سن، در اجتماع کم‌کم، توجه‌هایی را از جنس مخالف دریافت کند اما این توجه‌ها لزوماً نشان‌دهنده علاقه فرد مقابل به او نیست. پس بهتر است که خیلی روی این موارد حساب باز نکند. در عین حال این توجه‌ها گاهی به مزاحمت‌هایی منجر می‌شوند که هر دختری باید راه‌های مقابله با آن را فرا بگیرد. در درجه‌ اول راه‌های پیشگیری از این موارد را به او یاد دهید. مواردی چون مشخص ساختن حد رابطه خود با پسرها از همان اولین برخورد.

در مرحله بعدی راه‌هایی را معرفی کنید که اگر مزاحمتی برایش ایجاد شد چگونه از خودش دفاع کند و یا مزاحمت را به حداقل برساند و این اطمینان را در او ایجاد کنید که اگر هر مشکلی برایش پیش آمد شما و مادرش پشتیبان او خواهید بود. اهمیت این نکته زمانی مشخص می‌شود که دخترها مشکلات کوچک را از ترس برخوردهای خشن، از خانواده مخفی می‌کنند و خود این پنهان‌کاری، باعث سوء‌استفاده از جانب دیگران و بروز مشکلات شدیدتر می‌گردد. با توجه به پایین آمدن سن بلوغ روانی در طی سال‌های اخیر بهتر است این مسایل را در شروع دوره راهنمایی با دخترتان در میان بگذارید یعنی قبل از اینکه تجارب ناخوشایندی برایش روی داده باشد.

نیازهای دخترونه
با توجه به رشد دخترتان درباره مسایل مربوط به دوستی بین دختر و پسر در این سن و مشکلات و خطرات دوستی‌های ناسالم و به دور از اطلاع خانواده برایش توضیح دهید اما توجه داشته باشید که نباید میل به جنس مخالف را آن‌قدر طبیعی جلوه دهید که دختر شما اگر هم تا به امروز توجه زیادی را صرف این موضوع نمی‌کرده از فردا درگیری ذهنی زیادی پیدا کند. در مورد عقیده خودتان و همسرتان با او، در این رابطه صحبت کنید.

از عبارت‌های باید و نباید استفاده نکنید چرا که در این مرحله هدف، آگاه کردن او از عقاید شماست.

این توضیحات باعث می‌شود دخترتان متوجه شود که شما در مورد او و تغییراتی که برایش رخ داده، بی‌اطلاع نیستید.

این بر اعتبار شما نزد دخترتان افزوده و به او این امکان را می‌دهد که در زمان لازم با شما یا همسرتان صحبت کند.در سال‌های پایانی دبیرستان و یا دوران دانشجویی توضیح دهید هدف از رابطه با جنس مخالف پیدا کردن همسری مناسب است و نه خوش‌گذرانی‌های موقت. در این دوره کم‌کم با او وارد صحبت درباره ملاک‌های انتخاب همسر شوید و نظر او را جویا شوید. بیشتر به حرف‌های او گوش دهید نه اینکه برایش سخنرانی کنید و مطمئن باشید خود این گوش کردن بهتر از هر روش دیگری او را به تفکر وادار کرده، نظرات او را اصلاح کرده و او را با واقعیت‌های زندگی آشنا می‌سازد.

دخترها مشکلات کوچک را از ترس برخوردهای خشن، از خانواده مخفی می‌کنند و خود این پنهان‌کاری، باعث سوء‌استفاده از جانب دیگران و بروز مشکلات شدیدتر می‌گردد.
 
مشخص کردن ضوابط خانه
در مورد تمایل دخترتان به خودآرایی بهتر است قبل از اینکه اختلاف و یا مشکلی پیش بیاید، محدودیت‌های خانواده را برایش توضیح دهید. محدودیت‌هایی که شما و همسرتان از او انتظار دارید رعایت کند. البته پیشنهاد می‌کنم هر چه قدر هم می‌خواهید دخترتان را در محیطی آزاد بار بیاورید باز محدودیت‌هایی را برایش در نظر بگیرید چرا که این موضوع به ویژه در سنین پایین، در درجه اول باعث حفظ ایمنی او می‌گردد.

زمانی برای تقویت رابطه
هر چند وقت یک بار وقتی را برای دخترتان در نظر بگیرید. مثلاً یک ساعت در ماه و در این زمان با او به صورت دو نفری به پارک بروید و در طی پیاده‌روی از حال و روزش خبردار شوید. البته توجه داشته باشید که افزایش این زمان به شکلی کنترل نشده خود می‌تواند شما را زمانی که او می‌خواهد ازدواج کند با مشکل روبه‌رو سازد و به نوعی باعث عدم تمایل به ازدواج در او گردد. داشتن رابطه‌ عاطفی مناسب با شما باعث کاهش توجه زودرس دخترتان به جنس مخالف شده و می‌تواند این میل را تا زمانی که معقولانه‌تر با موضوع برخورد کند، به تعویق بیندازد.

والدین می‌بایست نوجوان خود را تشویق كنند كه در جریان زندگی روزمره با جنس مقابل خود مواجه شده برای انجام امور جاری خود با آنها گفت‌وگو كنند. به خصوص گفت‌وگوی دختران و پسران در جمع خانواده‌ها دربارة مسائلی چون مسائل خانوادگی، تحصیلی، شغلی و ... .

از جمله اقداماتی كه می‌توانند در رشد متعادل عقلانی – عاطفی دختران مۆثر باشند به طور خلاصه عبارتند از:
1. تشویق دختران به عضویت در گروه‌های موجه و رسمی علمی، مذهبی، سیاسی، ورزشی، تحصیلی و ...

2. ترغیب دختران به پذیرش مسۆولیت در خانواده و پیروی از اصول و روش‌های عقلانی در جریان زندگی و انجام این مسۆولیت‌ها

3. شركت‌ دادن آنها در تصمیم‌گیری‌های خانوادگی و مشورت با آنها

4. ارائه استقلال و آزادی‌های مشروع در تصمیم‌گیری‌های مربوط به خود

5. پرهیز از تحقیر و سرزنش و انتقادهای غیرسازنده
 
به تقویت همه جانبه عواطف دختران بپردازیم
دوران بلوغ و نوجوانی دوران شكفتگی عواطف و احساسات است و به غیر از تمایل به جنس مخالف تمایلات عاطفی دیگری نیز وجود دارند كه می‌توانند حوزه اندیشه و رفتار دختران را سخت تحت تأثیر خود قرار دهند. تمایلاتی همچون نوع دوستی، ایثار و فداكاری، تمایلات و گرایش‌های هنری در زمینه‌های مختلف، گرایش‌های مذهبی و نیاز به نجوا و نیایش، علاقه‌مندی به شهر و محیط زندگی و ...
 
دختران خود را به شركت در گفت‌وگوهای عادی و روزمره تشویق كنیم
گاهی مشاهده می‌شود كه برخی از دختران و پسران در جریان گفت‌وگوهای معمولی و روزمره با جنس مخالف، دچار اضطراب شده، علایمی همچون تپش قلب، لرزش دست‌ها، خشكی لب‌ها و دهان و تغییر رنگ چهره از خود نشان می‌دهند. در این دوره والدین می‌بایست نوجوان خود را تشویق كنند كه در جریان زندگی روزمره با جنس مقابل خود مواجه شده برای انجام امور جاری خود با آنها گفت‌وگو كنند. به خصوص گفت‌وگوی دختران و پسران در جمع خانواده‌ها دربارة مسائلی چون مسائل خانوادگی، تحصیلی، شغلی و ... . نوجوانان اینگونه درمی‌یابند كه جنس مقابل آنها یك موجود عادی است.

شادروز بازدید : 198 یکشنبه 19 بهمن 1393 نظرات (0)

جموعه: روانشناسی کودکان اخبار،سرگرمی,آشپزی,مد,روانشناسی,اینترنت

برنامه‌های ترسناک,ترس‌ کودکان, کودک هراسان

مراقبت برنامه‌هایی که کودکانتان تماشا می‌کند باشید چرا که این برنامه‌های ترسناک می‌تواند بسیار در ذهن او تاثیر منفی داشته باشد.

فقط کودکان نیستند که از اتفاقی مثل تاریکی هراس دارند اما کودکان وقتی به تدریج شروع به درک تجربه‌های جدید می‌کند بیشتر مستعد این گونه ترس‌ها هستند.

کودکانی که از سن کمتری برخوردارند‌ با قوه تخیل‌ خود هر تصویر ذهنی پیش پا افتاده و یا حتی در بعضی مواقع شاد را به چیزی ترسناک تبدیل می‌کنند و باید والدین با این ترس‌ها و حساسیت‌ها برخورد کنند.

به یاد داشته باشید که هرگز یک کودک هراسان را مسخره نکنید زیرا تعجب آور نیست که بعضی از کودکان از تاریکی، هیولا، جادوگر و .... می‌ترسند همه این تصور‌ها از قوه تخیل بالای آنها است با پیدا کردن راهکار‌هایی برای آرامش بخشیدن به کودکانتان او را در غلبه کردن بر ترس‌ها‌یش کمک کنید می‌توانید از این روش برای این کار استفاده کنید که اتاق خواب او را کمی روشن نگه دارید و از بوجود آمدن تاریکی مطلق در اتاقش خود داری کنید.

 مراقب برنامه‌هایی که کودکان از تلویزیون تماشا می‌کنند باشید چرا که این برنامه‌های ترسناک می‌تواند بسیار در ذهن او تاثیر منفی داشته باشد.
منبع :yjc.ir

 

شادروز بازدید : 217 یکشنبه 19 بهمن 1393 نظرات (0)

جموعه: مشاوره خانواده اخبار،سرگرمی,آشپزی,مد,روانشناسی,اینترنت

ارتباطی دوستانه با فرزند دختر,روش‌های تربیتی دختران,تمایل پسران با دختران

 

برای داشتن ارتباطی دوستانه با فرزند دختر، سعی کنید حتی وقتی از اشتباهاتش با شما حرف می زند مانند یک دوست که به اشتباهات دوستش گوش می دهد رفتار کنید. گاهی بخندید ،گاهی به شوخی مسخره کنید و ...

 

آیا روش‌های تربیتی دختران با پسران تفاوت دارد؟

پدر و مادر باید بدانند از آن جایی که تمایل پسران با دختران فرق می‌کند، در برخی مسائل هم تفاوت دارند . نباید فراموش کرد که پسران، رفتار با جنس مخالف را از مادر می‌آموزند و دختران از پدر یاد می‌گیرند. بنابراین، اگر پدری طبیعت وجودی دختر خردسالی را نشناسد و آن‌طور که خودش می‌خواهد، با او رفتار کند، این مساله بین پدر و دختر، فاصله می‌اندازد.

 

دختران نیاز دارند کسی به صحبت‌های‌شان گوش دهد نه اینکه بدون شنیدن احساس‌های‌شان، از ابتدا راه‌حل ارائه شود. درباره‌ی پسران نیز مادران با مشکل مواجه می‌شوند زیرا پسران حتی اگر کوچک باشند،اعتماد به نفس را در این می‌بینند که خودشان از عهده‌ی مشکل‌های‌شان برآیند و نیاز به کمک بیش از حد یا ناز و نوازش ندارند.

 

درک رفتار

برخی از ما به‌طورکلی انتظار داریم که دختران در کارها همراهی‌مان کنند و پسران، یاغی و تنبل باشند، دختران را همیشه تشویق می‌کنیم که به مادران‌شان کمک کنند اما از پسران، انتظار کمک نداریم .

 

فرزندان‌تان را آن‌طور که هستند، بپذیرید، نه آن‌گونه که می‌توانند باشند

اگر می‌خواهیم فرزندان‌مان، خود را انسان‌هایی با ارزش تصور کنند ، باید آنان را با تمام کاستی‌های‌شان بپذیریم. ما باور داریم که برای فرزندان‌مان، ارزش قائلیم و گاهی نیز آن را بازگو می‌کنیم اما بیش‌تر وقت‌ها، رفتار ما با گفتارمان تناسب ندارد. ما باید به آنان ثابت کنیم بدون توجه به این‌که چگونه عمل می‌کنند، برای آنان به عنوان یک فرد، ارزش قائلیم.

 

_ هیچ گاه هیچ دختر یا پسری نباید به خاطر جنسیتش تحقیر یا تشویق شود. باید به جنسیت فرزندانمان نگاهی منطقی و طبیعی داشته باشیم. توجه داشته باشیم طوری رفتار نکنیم تا دخترها از جنسیت خود بیزار شوند. اگر چنین ذهنیتی در اندیشه و باور خودمان وجود داشته باشد خطر انتقال آن به دخترمان بسیار بیشتر خواهد بود.

 

_ اگر فرزند پسر ما بزرگتر از فرزند دخترمان باشد احتمال این نوع آسیب دیدگی برای دختران نیز وجود دارد. لذا باید مواظب باشیم پسر بر دختر تسلط پیدا نکند و او را آزار ندهد. تربیت هر کدام از فرزدان، مستقلا بر عهده پدر و مادر است و فرزندان بزرگتر حق ندارند اختیار کوچکترها را به دست گیرند. زیرا هیچ گاه محبت و رافت والدین را نسبت به خواهر یا برادر کوچکتر خود نخواهند داشت و باعث آزار ها و تحقیرهای روانی کوچکترها می شوند.

 

_ این صدمات در صورتی که دختر از پسر کوچکتر باشد بسیار بیشتر است. هم موجب بیزاری او از جنیست خودش و هم موجب بدبینی وی به جنس مخالف و بدرفتاری او در آینده با همسرش خواهد شد.

 

_ به پرورش استعدادهای دخترانه در وجود دخترمان بیشتر بها بدهیم. مثلا مهارتهایی که بعدا در زندگی یک زن بیشتر مورد نیاز است را مورد توجه قرار دهیم. البته اگر در مقابل این چیزها مقاومت نشان دهند، باید از تحمیل و اصرار پرهیز کرد. ولی به صورت غیرمستقیم خوب است که به تبلیغ اینگونه مهارتها بپردازیم .مثلا دخترها را برای بازدید نمایشگاههایی که سفره آرایی، صنایع دستی و ... دارد بیشتر ببرید.

 

_ به پرورش حیا در وجود دختران توجهی خاص داشته باشید. هر دختری اگر چه از یک خانواده ی بی دین باشد برای سعادت خود به حیا نیازمند است. حیا دختران را از سرنوشت های شوم حفظ می کند.

 

_ دختران حیا را بیشتر با الگو برداری از مادر و اطرافیان خود می آموزند. همچنین هرچه رشد عقلانی یک دختر بیشتر باشد به ضرورت حیا بیشتر پی خواهد برد. ضمنا هر چه معاشرت شما با ارحام بیشتر و قویتر باشد حیای دخترانتان بیشتر حفظ خواهد شد. علاقه دخترها به حفظ روابط و آبروداری آنها در این رابطه ها به حفظ حیا و عفت دختران کمک می کند. ميگنا دات آي آر.معمولا بی حیایی و بی عفتی در خانواده هاییست که از همه بریده اند و در بین جمعیتی از غریبه ها گم شده اند. طبیعتا در بین غریبه ها کارهای پستی مثل گدایی و ولگردی هم شرم آور نیست.

 

_ دخترها بلوغ عقلانی سریعتری نسبت به پسران دارند اما وقتی بالغ شدند گاهی چنان روحشان را درگیر مسائل مادی می کنند که از ادامه رشد باز می مانند. لذا بعضا زنانی دیده می شوند که در سنین کمال هم تمام فضلشان در نمایش داراییها و اسباب و اثاثیه منزلشان خلاصه می شود. پس در تربیت دختران کوشش کنید آنها را اهل مطالعه و علاقمند به دانش بار بیاورید و مسائل مادی را در نظرشان حقیر کنید. البته در دنیای مطالعه هم باید ترغیب نمود مطالعات مفید صورت گیرد و وقت و روح و روان دخترها دائما صرف مطالعه رمانهای بیهوده و ... نشود. همه این ها نیاز به درایت والدین مخصوصا مادران دارد.

 

_ دخترها به حمایت و همدمی مادر بیشتر احتیاج دارند. مادری که دختر بزرگ می کند باید بتواند با دخترش ارتباط عاطفی و دوستانه ای برقرار کند. این ارتباط به تدریج با بلوغ دختر ایجاد خواهد شد مگر اینکه مادر موانعی ایجاد کند. این موانع از قبیل بدزبانی و تندخویی مادر یا برخی بیماریهای روحی اوست.

 

_ در دوره بزرگسالی یک نوع تضاد وتعارض بین نوجوانان ومخوصا دختران و والدین بوجود می آید.سن به وجود آمدن تضادها و تعارضات دختران با والدينشان 12 تا 18 سالگي است. اگر اين تعارضات به شکل صحيحي حل نشود، تا سنين بزرگسالي ادامه خواهد يافت. بي‌توجهي يا كم‌توجهي والدين به اختلاف‌ها و تضادهاي به‌وجود آمده، ممكن است موجب ايجاد فاصله و گسست‌هايي ‌شود که هر روز بر عمق آن افزوده شده و آثار جبران‌ناپذيري براي دختران به وجود بياورد. در شکل‌گيري شخصيت فرد در دوره نوجوانی وبروز این تضاد وتعارض ها جامعه ،خانواده،‌ و آموزش و پرورش نقش بسزائی دارد.جامعه در بروز این تضادها و تعارضات، نقش مهمي بر عهده دارد. ‌همچنين برخي مطالب چاپ شده توسط نشريات و روزنامه‌ها که مورد مطالعه دختران قرار مي‌گيرد، باعث به وجود آمدن تعارض و تضاد در آنها مي‌شود. برخي خانواده‌ها در چند دهه اخير آزادیهای فراواني به دخترانشان داده و موجب ايجاد شخصيت کاذب در آنها شده‌اند به گونه‌ای که دخترانشان با وضعيت نامناسب وارد اجتماع می شوند که اين امر به ضرر دختران، خانواده‌ها و نسل آينده است. بحران‌های روحي و رواني که بر اثر بروز تعارضات و تضادها در این دوره شکل می گيرد، از عوامل بسیار موثر در فرار دختران از خانه می باشد. نقش خانواده در فرار دختران بسيار مهم ارزيابی می شود. بعد از خانواده مهمترين نقش را دوستان دختران بر عهده دارند.

 

_ دخترانی که با والدين‌شان دچار تضاد و تعارض هستند، بعد از ازدواج با فرزندان خود نيز دارای مشکل خواهند بود، همان گونه که گفته می شود تنبيه شده تنبيه‌گر مي‌شود. مادران افسرده، فرزندان افسرده و مادران دارای اختلالات روحی روانی، فرزندانی با مشکلات روحی و روانی تربيت خواهند کرد. اگر دختران را خوب تربيت نکنيم، نسل آينده تباه خواهد شد.بايد به دختران و نسل کنونی خود از کودکی توجه کرده و با توجه به سنين رشد، به نيازهای دخترانمان پاسخ صحيح بدهيم .بايد زمينه و ميدان‌های صحيح را برای ورود دخترانمان به اجتماع فراهم كنيم و تفاوت‌ آنها با جنس مخالف را يادآور شديم.

 

_ با توجه به تعارض وتضادهایی که در این دوره بین نوجوانان مخصوصا دختران و والدین بوجود می آید،نحوه تعامل والدین با نوجوانان دختر از اهمیت خاصی برخوردار است. مادران به دليل نزديکي با دختران داراي مهمترين نقش در افزايش و کاهش تضادها و تعارضات دختران در کانون خانواده هستند.بدین منظور موارد زیر جهت ایجاد تعامل صحیح بین والدین مخصوصا مادران با دختران نوجوان پیشنهاد می گردد:

 

1 - اگر مادران دارای تحصيلات بوده و از رشد و ويژگي‌های سنی دخترانشان از لحاظ عاطفی، روانی و جسمانی مطلع باشند، موفقيت بيشتری در رفع تضادها و تعارضات به وجود آمده خواهند داشت..لذا گذراندن یک دوره آشنایی با روان شناسی دوره نوجوانی به همه والدین توصیه می گردد.

 

2 - استقلال طلبی یکی از ویژگیهای دوره نوجوانی است.لذا بايد به دختران وظايفی را واگذار کنيم تا آنها احساس استقلال کنند.باید زمينه‌ای فراهم آورد که دختران در آن قادر به ارائه نظراتشان باشند، بايد در مسائل گوناگون از دخترانمان نظرخواهی کنيم تا تصميم‌گيری را ياد بگيرند. كه اين امر در از بين بردن تعارضات نيز موثر است.

 

3 - دختران در این سنین علاقه‌مندند درک‌شان کنيم، به سخنانشان گوش دهيم و به خواسته‌هايشان توجه کنيم مادران بايد به صحبت‌های دخترانشان گوش داده وتحقيرشان نکنند و به نظرات آنها توجه کنند. چرا که عدم اطمينان والدين به دختران، سبب به وجود آمدن مسائل و مشکلاتی برای آنها خواهد شد.

 

4 - احساس زيادی بودن در دختران و تضييع حقوقشان در برابر پسران یکی از مسائل دوره نوجوانی است که ريشه در گذشته دارد. حاکميت در گذشته بيشتر با مردان بوده است و جامعه ما به گونه‌ای شکل گرفته که در آن گناه و اشتباه دختران عيب شناخته مي‌شود اما انجام گناه و اشتباه از سوی پسران عيب شمرده نمي‌شود. لذا سعی شود از هرگونه تبعیض بین فرزندان دختر وپسر اجتناب شود وفرزندان دختر و پسر به یک اندازه مورد توجه والدین قرار گیرند.

 

5 - برخی از والدین برای دختران خود محدودیت های زیادی ایجاد می کنند که این امر ناشی از دلسوزی آنان است. مردم از طريق روزنامه‌ها، رسانه‌ها و نشريات از بروز مسائل ومعضلات در اجتماع مطلع شده و برای دخترانشان احساس نگرانی می کنند. به عنوان مثال می توان به بلوتوث‌های مجالس خصوصي و غيره بر روی موبايل و سی دی ها در سطح جامعه اشاره کرد والدين برای جلوگيری از ايجاد اين‌گونه مسائل برای دخترانشان و حفظ حيثيت، آبرو و آينده دخترشان، دوست ندارند آنها بدون کسب اجازه به مکا نهای مختلف بروند. در حالی که علم روانشناسی سخت‌گيریهای بيش‌از اندازه برخي خانواده‌ها را نادرست می خواند. سخت‌گيری هاي نابه‌جا موجب گستاخی دختران می شود.گستاخی دختران سبب مي‌شود كه آنها کارهايشان را به صورت مخفيانه و به‌دور از چشم والدين انجام داده و هميشه در حال مبارزه با خواسته‌های والدين‌شان ‌باشند. از سوی دیگرآزادی های بيش‌ از حد برخی خانواده‌ها برای دخترانشان نیز، سبب بروز فجايعی می شود. .لذا باید در دادن آزادی به دختران از هرگونه افراط وتفریط اجتناب نمود.

 

6 - دوره نوجوانی دوره گرایش به همسالان وتاثیرگذاری شدید دوستان می باشد. دوستان گاهی اوقات سبب محکم شدن اعتقادات دوستانشان مي‌شوند و گاهی مشکلاتی را برای دوستانشان ايجاد مي‌کنند که سبب انحراف آنها مي‌شود. با توجه به اين موضوع والدين باید با فرزندان نوجوان خود دوست گشته و در انتخاب دوستان به آنها کمک نمایند. و ويژگی های دوست خوب را به فرزندانشان بياموزند. نه این که بی تفاوت بوده و بعد از انتخاب دوست توسط فرزندشان به ارزیابی آنها پرداخته وفرزندشان را از دوستی با برخی از آنها نهی کنند.

 

7 - يکي از عوامل افزايش تضادها و تعارضات در خانواده‌ها ، ايراد گرفتن از وضعيت پوشش دختران در سن نوجوانی می باشد. دختران نوجوان به اقتضای سن‌شان قصد خودنمايی و ابراز وجود دارند، اما بايد راه‌های صحيح ابراز وجود را به آنها نشان داد.شرکت در المپيادها، جلسات سرود و کلاس‌های قصه‌خوانی و قصه‌گويی و مسابقات مختلف از جمله راه‌های صحيح خودنمايی می باشد. بايد زمينه های صحیح بروز خودنمايی در دخترانمان را فراهم کنيم تا از توجه افراطی بر ظاهرشان کاسته شود.

 

8 - تفاوت سنی والدين با فرزندان از ديگر عوامل افزايش تعارضات می باشد. هرچه فاصله سني والدين با فرزندان بيشتر باشد، درک والدين کمتر مي‌شود. هر چه بتوانيم با دخترانمان دوست بوده، آنها را درک کنيم، موفق‌تر خواهيم بود .اگر تربيت فرزندان بزرگ‌تر صحيح باشد، آنها می توانند به الگويی برای خواهران و برادران کوچکتر خود تبديل شوند.

 

9- ‌وجود تضاد، تعارض و اختلاف بين والدين و دختران سبب مي‌شود دختران بر سر دوراهی قرار گيرند که حتي در برخی مواقع در برابر والدین خود بایستند و از ايستادن در برابر والدين احساس گناه می کنند. بايد داشتن شخصيت و ويژگي‌های شخصيتی مثبت را به دخترانمان تلقين کنيم. چرا که اين امر سبب می شود اگر مرتکب عمل اشتباهی شده و خطا کنند. از درون احساس مي‌کنند اعمالشان گناه و اشتباه بوده و به درستی و نادرستی كارهای خود پی می برند.

 

10- بايد با تربيت صحيح و درست دخترانمان، به آنها اعتماد کنيم اگر تربيت دخترانمان درونی باشد، آنها خود کنترل می شوند و ديگر مشکلی برايشان پيش نخواهد آمد. والدين بايد زيبايی و توانمندی دخترانشان را به رخشان بکشند تا ديگران از بيرون او را جلب نکنند، والدين بايد با دخترانشان همدلی کنند، به آنها بها دهند و از ديد آنها دنيا را ببينند. اگر تربيت فرزندانمان درونی نباشد، از بيرون قادر به کنترل آنها نخواهيم بود.

 

_ مادری که همیشه با زبان سرزنش و توبیخ با دخترش حرف می زند قطعا نمی تواند دوست دخترش بشود. دخترانی که چنین مادرانی دارد در پنهانکاری استاد می شوند. از جمله خوصیت بارز این مادرها این است که همیشه از بین حرفهای دخترشان دنبال چیزی برای مچ گیری و ملامت او می گردند.

 

_ برای داشتن ارتباطی دوستانه با فرزند دختر، سعی کنید حتی وقتی از اشتباهاتش با شما حرف می زند مانند یک دوست که به اشتباهات دوستش گوش می دهد رفتار کنید. گاهی بخندید ،گاهی به شوخی مسخره کنید و ... اما فورا با تحقیر و سرزنش راه رابرای ادامه این دوستی نبندید. این دوستی به شما امکان شناخت دخترتان را می دهد. همه چیز را بفهمید و بدانید و در مواقع دیگر از این اطلاعات استفاده کنید و نگرانیتان را آشکار نکنید تا باعث ترس دخترتان ازشما نشود.

 

روبه‌رو شدن با یک دختر خشمگین

وقتی دختری از روی خشم، مادرش را بی‌ارزش می‌خواند، به احتمال‌ زیاد به علت خشمی‌ است که او نسبت به خود، احساس می‌کند. از این‌رو، این احساس را روی مادرش، فرافکنی می‌کند. بیش‌تر مواقع، وقتی یک دختر نوجوان، عصبانی می‌شود، نه تنها با آشوب هورمون‌ها و احساس‌هایش روبه‌روست، بلکه احساس بی‌ارزشی می‌کند. دختر نوجوان در این سن و سال، با یک به هم‌ریختگی درونی و بیرونی روبه‌ورست. این احساس را که به او دست داده، دوست ندارد و به همین دلیل، احساس خود را روی مادرش، فرافکنی می‌کند. مادری که به او اعتماد دارد، او را می‌شناسد و به شکلی عمیق، او را درک می‌کند.

 

مادر یک دختر نوجوان باید صبر و شکیبایی زیادی داشته باشد . باید دیدگاهی وسیع داشته باشد و او را به شکلی که لازم است، درک‌ کند. مادر می‌تواند اعتماد و اطمینان دخترش را نسبت به خود، بیش‌تر کند و برای رسیدن به این مهم، لازم است که سرنخ‌های احساسی و عاطفی او را پیدا کند.

 

مادر مدیر و دانا، خشم دخترش را در این مرحله از زندگی، به حساب در حال رشد بودن او می‌گذارد. البته گاهی وقت‌ها مادر باید به دخترش بیاموزد که خشمش را کنترل کند. اینکه بیاموزیم خود را کنترل کنیم، بخشی از برنامه‌ی رسیدن به بلوغ و بزرگی است.

 

مواقعی هست که باید بگذارید دخترتان فریاد بکشد. احساس‌های ناخوشایندش را آنقدر تخلیه کند تا به آرامش برسد. در بسیاری از مواقع، وقتی دختر به شدت خشمگین می‌شود، بهتر است مادرش از صحنه بیرون برود و بگوید: «من نمی‌توانم حرف‌های تو را تحمل کنم. بهتر است که نیم ساعت، تنها بمانم.» اگر ترک کردن اتاق، امکان‌پذیر نباشد، شاید چند ثانیه سکوت، نتیجه‌ی دلخواهی بدهد.

 

تغییر کردن با دختران‌مان

برای آنکه در دوران نوجوانی دخترمان، به او نزدیک‌تر بمانیم، باید در کنار او و با او تغییر کنیم. این بدان معناست که روش‌های مقتدرانه را کنار بگذاریم و رفتاری دوستانه‌تر در قبال دخترمان در پیش بگیریم.

 

برای آنکه به دختران‌مان نزدیک‌تر شویم، لازم است به آنان، آزادی بیش‌تری بدهیم و مسوولیت‌های جدیدی را به آنان واگذار نماییم.

شادروز بازدید : 200 چهارشنبه 01 بهمن 1393 نظرات (0)

 

آيا  كودك  شما  هم  از آن  بچه هايي است  كه تا وقتي  بيدار است  بدون وقفه  سوالات مختلفي  از شما مي  پرسد ؟ چرا آسمان بالاست  و زمين  پايين ؟ چرا اسم توپ  ،توپ  است ؟ چرا دو تا چشم داريم و  يك بيني ؟ اگر جاي  چشم و گوش  عوض  مي  شد  چه مي  شد ؟ و اگر  به هر يك از  سوالات  او پاسخ دهيد .دوباره سوالات  جديدتر مي  پرسد  و دوباره  چرا  و چرا  و .... آنقدر  كه فرياد  شمارا به آسمان بلند مي كند؟

تمام كودكان  قبل از  دبستان  داراي استعداد  خلاقيت  در عالي  ترين  حد خود هستند  و هنر والدين و معلمان ، خاموش  كردن  و سركوب  كردن  اين  استعداد  است ! بهتر است بدانيد كودك خلاق ، كودكي  است  كه با جوابهاي  سطحي  شما  قانع نمي  شود .به اعتقاد تورنس  كتخصص خلاقيت  در  كودكان ، در سه   سالگي  خلاقيت  بچه ها افزايش  مي  يابد و تا  چهار تا چهار و نيم  سالگي    به اوج خود مي رسد .اما در  پنج  سالگي  و با ورود  به آمادگي  ناگهان  سقوط  مي كند.

حكايت خواندني تر زير  به نوعي  دليل  آن را بيان مي كند :  اولين روزي  بود  كه  علي  كوچولو  خيلي  خوشحال  شد  چون نقاشي  را دوست  داشت .سريع  دفترش  را  باز كرد و شروع به  نقاشي  كرد اما معلم گفت : صبر  كنيد .او  روي  تخته  منظره اي   را رسم كرد  و گفت : اين منظره  را در دفتر   خود  بكشيد . ساعت  بعد   سفالگري  داشتند.. علي  كوچولو   سريع   تكه اي  گل   برداشت  و شروع به  ساختن  چيزي  كرد.اما معلم گفت : صبر كنيد . ظرف  شبيه  اين كه من  ساخته ام  درست كنيد . ساعت بعد و ساعتهاي  بعد  نيز وضعيت  مشابه  اين دو ساعت  بود. روزها  گذشت و علي  كوچولو ياد گرفته  بود  چيزي  را بكشد  كه معلمش  مي كشد  و چيزي  را بسازد  كه او مي  سازد.روزي  به دليل  تغيير محل  كار پدرش ، علي كوچولو نيز  ناچار  شد   به مدرسه اي   ديگر برود .معلم وارد كلاس  شد  و گفت : بچه ها اين  ساعت  نقاشي  داريم .علي  كوچولو  صاف  نشسه بود .معلم  پرسيد : پس  چرا چيزي  نمي كشي ؟ اما او بلد نبود  چيزي  بكشد .او  منتظر  بود معلم  ، روي تخته  يك  نقاشي  بكشد  و بعد  او نظير  آن را در  دفترش  رسم كند .ساعت بعد  سفالگري  داشتند.علي  كوچولو  باز  هم  بيكار  نشسته  بود  ومنتظر  بود  تا معلم  چيزي  بسازد. معلم  پرسيد : پس چرا  كاري  انجام  نمي دهي ؟ اما او  نمي  توانست  ،بلد نبود .او  ديگر فراموش كرده بود  كه خودش هم مي تواند  بسازد .فقط  منتظر بود  تا  كار معلم را تقليد  كند. ظاهرا معلم  قبلي  علي  كوچولو  بخوبي  از عهده  وظيفه كشتن  خلاقيت او برآمده بود !

ارنست ديمنه  مي گويد : تمامي  كودكان تا قبل  از  ورود  به مدرسه  داراي  نيروي  تخيل   قوي  و تفكر  شهودي  و زنده از واقعيت  هستند. اما ديري  نمي  پايد  كه اين  حس  زيبا  و فهم خلاق   از جهان  هستي ، در هياهوي  آموزش  رسمي  مدرسه  رنگ  ، مي بازد.

براي  افزايش  خلاقيت  كودكان  چه كنيم ؟

با تحريك  كودك  به ديدن ، شنيدن ، لمس  كردن  ، كشف كردن  و آزمايش  كردن  مي توان  خلاقيت را در آنها   افزايش   داد.  اگر  پدر و مادر  با حوصله اي  هستيد  و با كمال  اشتياق  به  صحبت ها  و سوالات  او گوش  فرا  مي دهيد. بدانيد كه نتيجه رفتار خويش  را  در رشد  خلاقيت كودكتان  مشاهده خواهيد  كرد . اگر او در مورد مساله اي  نظر مي  دهد ، به او توجه كنيد .خنديدن  به  پيشنهاد او  يا رد  كردن  نظريه او  يكي از بهترين  راهها  براي  سركوب  خلاقيت در فرزندان   است !

به  او اجازه  دهيد  تصميم هاي  غير معقول  بگيرد و تا جايي كه  ضرري  متوجه  شما  يا خودش  نمي  شود ، اين ايده هاي  غير معقول را به اجرا گذارد .مثلا  اگر در وسط  تابستان  تصميم گرفت  بريا بيرون رفتن   كاپشن  بپوشد ،مانع او  نشويد. وقتي  به او اجازه مي دهيد  تصميمات  خود را اجرا كند ، از يك  سو احساس  مي  كند  افكار  او نيز  ارزشمند   است  و از  سوي  ديگر  به  نتايج  تصميمات   خود نيز پي  مي برد. فراهم آوردن  فرصت  انجام برخي  از آزمايش  ها ي علمي ، به او كمك  مي كند ،تا در يابد  كه تمام  تجربيا  منجر به موفقيت نمي  شود  و موفق  نشدن نيز مساوي  با شكست خوردن  نيست .

شكست  زمينه  پيروزي   

اصرار  نداشته  باشيد  به اين كه جلوي  شكست  او را بگيريد.اين كار موجب از بين رفتن  ابتكار  و تدبير  وي مي شود  و در واقع  او  از  شكست  نخوردن  آسيب  بيشتري  مي  بيند  تا از  شكست  خوردن . بچه ها از راه  سعي  و خطا مي آموزند ،آنها  بايد  براي  انجام  هر كار ،  سعي كنند ، شكست  بخورند  و سپس راه ديگري  را انتخاب  كنند .به اعتقاد   دكتر تورنس  ممانعت  فرزند از  انجام  يك كار  از ترس  شكست  خوردن  او ،بزرگترين  مانع  رشد  خلاقيت  در دوران  طفوليت  است .يكي از خصوصيات  افراد  فوق العااده  توانايي مقابله  با  شكست  است . چراكه  آنها  كاري  بسيار بزرگ  و مشكلي  را  آغاز مي  كنند  كه ممكن   است  نيمه  كاره  بماند   يا با شكست  مواجه  شود .

 طرح سوالات  واگرا

در مواقع  فراغت  ، مثلا  وقتي  در اتوموبيل  نشسته ايد  يا وقتي  در مطب  دكتر  در انتظار  نوبت   هستيد .با  طرح  سوالات  واگرا، خلاقيت  او را تحريك  كنيد .مثلا  از او  بپرسيد :  فكر مي  كني  از  چوب  بستني  چه  استفاده هايي مي توان  كرد؟

 گاهي  اوقات ، خودتان  نيز مثالهايي غير معمول  بزنيد .مثلا  بگوييد مي  شود  با  آن چاي  را هم زد...از او نيز  بخواهيد  موارد  ديگري را  ذكر كند.

آشغال ها  را  دور نريزيد

يك كودك  خلاق مي تواند  از هر چيزي كه  به نظر  شما  آشغال و به  درد نخور   است .چيزهاي جالبي  درست كند .پس خرده كاغذ  ، چوب ،قوطي هاي  خالي پودر  و شامپو ، سبد هاي گل ، چوب  بستني  و ...  را دور نريزيد و البته  خيلي هم نگران  تميزي  اتاق  او نباشيد .يادتان  باشد  تاكنون  كسي  به  دليل  نظيف  بودن   بيش  از حد ، جايزه  نوبل نگرفته  است !

شايد  خرس ،آبي   باشد

اصرار نكنيد  كودكتان  به  شيوه  مشخص  و در چارچوب  معيني  كار كند .اگر  در نقاشي خرس اش را آبي  رنگ كرد و آسمان  را  سبز ، به او  انتقاد  نكنيد.يكي  از نشانه هاي  افراد خلاق  اين است  كه به گونه اي  متفاوت  فكر مي كنند  و راههاي  متفاوت   انتخاب مي كنند  .به گفته اوشو: فراموش  نكن  كه افراد خلاق  هميشه   سعي  دارند  راههاي عوضي  را امتحان  كنند  اگر هميشه  راه درست بروي ، هرگز  خلاق  نخواهي  بود ، زيرا  راه  صحيح  يعني  راه كشف  شده توسط  ديگران .

و  بالاخره  سعي  كنيد  تا مي توانيد  قبل از  آن  كه كودكتان  وارد دبستان  شود .خلاقيت   او را تا حد  امكان  پرورش  دهيد  چراكه مدرسه ، حتي  اگر  كودك  شما  معلم خوبي  داشته  باشد ، به دليل  تعداد  زياد  بچه ها ،  امان  رشد  خلاقيت  در او  بسيار  كمتر است

شادروز بازدید : 209 چهارشنبه 01 بهمن 1393 نظرات (0)

 راهکارهایی برای تفکر و خلاقیت کودکان بالاتر از پنج سال

بچه ها باید از همان سال های آغازین شکل ها، رنگ ها و طرح ها را کشف کنند، تغییر و تبدیل ها و رشد و نمو را مشاهده کنند، مفاهیم بوم شناسی را درک کنند و به محیط زیست احترام بگذارند.

در اینجا به نکته هایی اشاره می شود که کندوکاو بچه ها را در طبیعت تقویت می کنند.همچنین آنان را به سوی کاوش در طبیعت فرامی خواند. به این ترتیب، آنان فرآیند علم یعنی چگونه آموختن را تجربه می کنند و حواسشان دقیق و قوی می شود. خورشید، برف، باران و ابرها، صحبت درباره آب وهوا و بحث و گفت وگو پیرامون آن تمامی ندارد. در ساعت های مختلف روز، اندازه سایه فرزندتان را مشخص کنید.

 

به این ترتیب، او می آموزد که چگونه ازطریق زاویه جابه جایی خورشید، می توان زمان را درک کرد. در روزهایی که برف می بارد، یک قطعه نمد یا پارچه مخملی مشکی را در یخچال قرار دهید. سپس دانه های برف را بر سطح آن به دام اندازید و با ذره بین مشاهده کنید. وسایل ساده مانند بادنما، فرفره و بادبادک بسازید و با کمک آنها، سرعت یا جهت باد را بررسی کنید.

 

فرزند شما با استفاده از یک دماسنج و یک فنجان درجه بندی شده می تواند دما و میزان بارش را طی یک دوره مشخص پیگیری و ثبت کند و اطلاعات خود را با پیش بینی های یک مرکز هواشناسی مقایسه کند. بنابراین شما با اندکی مطالعه و بهره گیری از اشتیاق کودک برای دانستن می توانید یک مرکز هواشناسی خانگی ایجاد کنید.

 

باغبانی پروژه ای است که بچه ها می توانند از آغاز تا پایان مسئولیت آن را برعهده گیرند. کاشتن، آب دادن، چیدن علف های هرز و برداشت محصول چه در یک گلدان و چه در یک باغچه کوچک می تواند بچه ها را با چرخه زندگی گیاهان آشنا کند و امکان مراقبت از یک موجود زنده را به آنان بدهد.

گل آفتابگردان و لوبیا سریع رشد می کنند، توجه بچه ها را به خود مشغول می کنند و اعتماد به نفس آنان را تقویت می کنند. طی ماه های زمستان، قرار دادن پیاز در آب فرصتی را فراهم می سازد تا بچه ها رشد ریشه ها را مشاهده کنند. در جنگل، در پارک، در ساحل دریا یا حتی اطراف خانه شما، جانداران زیادی وجود دارند که پیوسته در جنب و جوش اند. با نگاهی دقیق به تپه مورچه ها، لانه پرندگان، تار عنکبوت یا زیرسنگی که برگردانده شده، می توان آموخت که حشرات و سایر جانوران چگونه غذا تهیه می کنند و برای خود سرپناهی فراهم می سازند.

 

از گنجینه هایی که موج ها برای ساحل دریا به ارمغان می آورند، غافل نشوید. صدف ها، سنگ ها، برگ ها یا مخروط های کاج را با هم مقایسه کنید. به فرزندتان کمک کنید تا بفهمد هر چیزی که می بیند هدفی دارد. یک صدف می تواند خانه یک جاندار باشد و یک دانه می تواند به درختی تنومند تبدیل شود. از فرزندتان بخواهید شکل چیزهایی را ترسیم کند که نمی توان آنها را جمع آوری کرد.

                                               

 

● گاهی به آسمان نگاه کن

 

تغییرات روزانه خورشید و ماه باعث تغییرات شگرفی در آسمان می شود و فرصتی را فراهم می سازد تا در آموختن زمان و تقویم به فرزندان مان یاری رسانیم. تغییر شکل ماه، تغییرات نور و زمان ظاهر شدن و ناپدید شدن آن را ثبت کنید. درحالی که بسیاری از بچه ها از تاریکی می ترسند، می توانید با نشان دادن زیبایی های آسمان شب به فرزندتان آرامش بخشید. با روشن کردن شمع یا چراغ، شب پره ها و دیگر حشرات شب پرواز را جذب کنید.

 

 

بچه ها با بررسی بخش کوچکی از طبیعت می توانند آگاهی خود را از جهان پیرامون شان وسعت بخشند و بیاموزند که جانوران و گیاهان چگونه رشد و زندگی می کنند. چون طبیعت پر از حرکت، تغییر و شگفتی است، منبعی بی پایان برای بحث و گفت وگوست و شما می توانید از این راه در بهبود توانایی سخن گفتن و خوب شنیدن به فرزندتان یاری رسانید. وقتی ماهمراه فرزندان مان در طبیعت کاوش می کنیم، درحالی که باعث تقویت حس ارزش قائل شدن برای زیبایی ها و شگفتی های جهان پیرامون مان در آنان می شویم، فرصت تفکر علمی را نیز برایشان فراهم می سازیم.

شادروز بازدید : 198 چهارشنبه 01 بهمن 1393 نظرات (0)

 

روش هایی برای تربیت کودک خلاق

 

 بدون شک یکی از مهمترین و موثرترین دوران زندگی آدمی دوران کودکی است. دورانی که در آن شخصیت فرد پایه‌ریزی شده و شکل می‌گیرد.در اینجا راهکارهایی را برای شما فراهم آورده ام  تا بتوانید رشد شناختی کودکان خود را ارتقاء دهید.صبر و حوصله فراموشتان نشود. 


اسباب بازی

بر اساس تئوری رشد شناختی پیاژه، از مراحل طفولیت، بچه ها شروع به تشخیص این امر می کنند که برای کنش های آنها یک سری دلایل و نتایج وجود دارد. برای مثال اگر کودک دکمه روی اسباب بازی را فشار دهد آنگاه صدایی شنیده می شود و یا اگر یک شی را بردارد و در محل صحیحی قرار دهد مهارتهای حرکتی ظریف و درشت خود را توسعه خواهد داد. مهارتهای حرکتی ظریف در ارتباط با چشم ها و انگشت هاست در حالی که مهارتهای حرکتی درشت در ارتباط با ماهیچه ها برای برداشتن شی، قدم زدن، دویدن و ایستادن است. لذا اسباب بازی مولفه های مورد نیاز برای رشد رفتاری – شناختی نوزادان و کودکان را فراهم می کند.

استفاده از اشیا

گروهی از اشیا یا چیزهای دیگر را انتخاب کنید که شباهتهای اساسی به یکدیگر دارند. در میان این گروه شی را قرار دهید که در آن ویژگی مشترک با بقیه نیست و از کودک بخواهید آن شی را که با بقیه تفاوت دارد در بین گروه انتخاب کند. مثلا چند شی دایره‌ای شکل انتخاب کنید و در بین آنها یک مکعب مربع قرار دهید. برای این آزمایش نیز می‌توانید از خود اشیا ، تصاویر آنها یا نام بردن اسامی ، آنها استفاده کنید. ولی توجه داشته باشید کودکان کوچکتر به دلیل این که رشد حافظه آنها به اندازه کودکان بزرگتر نیست نمی‌توانند در روش نام بردن وسایل عملکرد خوبی داشته باشند.

 


استفاده از پازل ها

پازل ساده‌ای تهیه کنید و اجزایی از این تصاویر را حذف کنید. از کودک خود بخواهید بگوید تصویر مورد نظر چه اشکالی دارد. تصاویری که انتخاب می‌کنید معمولا تصاویر ساده‌ای خواهد بود که کودک با آنها آشنایی داشته باشد. مثل چهره یک آدمک که دهان و لبها حذف شده است یا ساعتی که عقربه ندارد یا میزی که پایه ندارد. کودکان به موازات رشد شناختی خود به تدریج این توانایی را بدست می‌آورند که بتوانند اجزای حذف شده در تصاویر پیچیده را شناسایی کنند. بر این اساس کودکان کوچکتر مثلا 6 - 5 ساله‌ها معمولا نقص در تصاویر مربوط به اشیا آشنا و عینی را راحت‌تر شناسایی می‌کنند. با بالا رفتن سن کودک می‌توان تصاویر پیچیده‌تر مثل مناظر و ... را مورد استفاده قرار داد.

هیجان و نظم و ترتیب

 هیجان(ابراز احساسات از طرف والدین) و نظم و ترتیب(وجود ثبات در رفتار والدین) پایه و اساس رشد شناختی یک کودک هستند. اریک اریکسون روان شناس و روانکاو رشد، شرح داده است که اطفال به مرحله ای به نام اعتماد در برابر عدم اعتماد وارد می شوند که به معنای این است که کودکی که از طرف والدین خود پذیرفته نشود(پس زده شود) و یا مورد آسیب قرار گیرد احتمالا دچار افسردگی می شود و شخصی بی اعتماد می گردد در حالی که اگر کودک از جانب والدین مورد پذیرش قرار گیرد توانایی اعتماد کردن به اطرافیان را در آینده خواهد یافت.

همچنین این تئوری در مورد مرحله دوم رشد یعنی خودگردانی در برابر شرمساری می گوید: والدینی که به طور متعادل از تقویت و تنبیه استفاده می کنند به فرزند خود خودگردانی را می آموزند. والدینی که نوپایان را محدود و نکوهش می کنند باعث رشد عدم اعتماد به نفس و خودشکوفایی در آنها می شود. توجه کافی و تادیب متعادل و به موقع فرزندان فعالیتهایی هستند که برای رشد شناختی فرزندان بسیار مفید خواهند بود.


 کتاب

والدینی که برای کودکشان کتاب می خوانند ، به رشد مهارتهای شنوایی و پرورش بینش در آنها کمک می کنند. بر اساس نتایج عملی اگر والدین به طور مکرر با فرزندان صحبت کنند آنها حرف زدن را خیلی زودتر یاد می گیرند.

خواندن و اشاره کردن به کلمات و تصاویر، صحبت کردن را به کودکان می آموزد. تشویق کودک به حرف زدن به او اعتماد و اطمینان می بخشد. کتابها بخش مهمی از رشد کودکان هستند زیرا به انها کمک می کند کلمات جدیدی را یادگرفته و خواندن را به انها می آموزد. به والدین توصیه می گردد که داستانهایی برای کودک انتخاب کنید و با تغییراتی که در آنها ایجاد می‌کنید منتظر پاسخ و واکنش کودک بمانید.

توجه کنید این تغییرات متناسب با سطح سنی کودک باشد و بیان کننده مسائل غیر عادی و غیر طبیعی باشد. برای مثال:

....یک روز یکی از ماهیها در حالی که بازی می‌کرد افتاد زمین و یکی از پاهایش زخمی شد. دوستانش به کمک او آمدند و پای او را پانسمان کردند....

شادروز بازدید : 213 چهارشنبه 01 بهمن 1393 نظرات (0)

\"niniweblog.com\"

چشم در چشم فرزندانتان بیاندازید تا باهوش تر شوند.

نیمی از رشد هوشی کودکان در بازه بین بارداری مادر تا ۴ سالگی اتفاق می‌افتد.

عده‌ای از روان‌شناسان معتقدند نگاه کردن مستقیم پدر و مادر در چشمان کودک تاثیر قابل توجهی در شکل‌گیری هوش او دارد. به گزارش برترین ها نیره حاجی علیان با توضیح هوش از دیدگاه دیوید وکسلر، روان‌شناس آمریکایی آن را به معنای ظرفیت کلی یک شخص برای منطقی فکر کردن و برخورد موثر با محیط می‌داند و معتقد است هوش در واقع توانایی یادگیری و کاربرد مهارت‌های لازم برای سازگاری با نیازهای جامعه و فرهنگ است. او می‌گوید: «نگاه کردن به چشمان کودک نقش مهمی در رشد هوش کودک دارد و در صورتی که والدین تا ۶ هفتگی کودک تا فاصله ۵/17سانتی‌متری به طور مستقیم به چشمان کودک نگاه کنند ارتباط مغزی کودک بهتر شکل می‌گیرد و تبدیل به الگوهای تشخیصی می‌شود و کودک با این نگاه‌ها می‌تواند چیزهایی که در اطراف او وجود دارد را تشخیص بدهد.» او اضافه مي‌كند: « بخشی از هوش وراثتی است و پایه هوش در افراد ثابت است ولی هوش افراد کاملا تثبیت شده نیست. روان‌شناسان هوش را دارای چند بعد می‌دانند. نگاه کردن در چشمان کودک بیش از هر چیز هوش منطقی را تحت تاثیر قرار می‌دهد.» این روان‌شناس معتقد است چون هنگام تماشاي تلویزیون مانند نگاه چشم در چشم رابطه دوطرفه ایجاد نمی‌شود، تلویزیون تماشا کردن از این لحاظ کمک چندانی به کودک

شادروز بازدید : 176 چهارشنبه 01 بهمن 1393 نظرات (1)

خنداندن کودک و تاثیر آن بر افزایش خلاقیت

 

افزایش خلاقیت کودکان,خلاقیت در کودکان

 

روانشناسان  برخنداندن روزانه حداقل 10 دقیقه کودک برای پرورش خلاقیت تاکید دارند.
ریشه شکل‎گیری خلاقیت، در تربیت فرزند است و تربیت فرزند سخت‏‎ترین کار است. کودکان اگر عزت نفس داشته باشند خلاقیت دارند و یکی از راه‎های افزایش عزت نفس وقت گذاشتن برای کودک است. به‌عنوان مثال برای پرورش گل‎های یک باغچه باید به آن رسیدگی کرد و وقت گذاشت.
بازی با کودک، کتاب خواندن برای او و نوازش آن از روش‎های پرورش عزت نفس و خلاقیت کودک است.والدین باید یاد بگیرند که به حرف‎های کودک گوش دهند البته باید توجه کنند که ادای گوش دادن را درنیاورند بلکه با احترام قائل شدن به او تمام حرف‎های او را به دقت گوش کنند و حتی اگر نیاز باشد کار خود را تعطیل نمایند.
 کودک خود را با کسی مقایسه نکنند. این موضوع نه تنها برای کودکان بلکه برای تمام افراد صادق است، زیرا هر کس منحصر بفرد است و استعداد آنها نباید با کسی مقایسه شود.
 والدین باید برای کودکان خود لحظات خاطره‎انگیز درست کنند و روابط احساسی و عاطفی با آن داشته باشند. نوازش کودک توسط مادر به دوران کودکی محدود نمی‎شود و گاهی نیاز است مادران نوجوانان خود را نوازش نمایند.
والدین بایدها و نبایدها را در ارتباط با کودک خود به حداقل برسانند، زیرا امر و نهی خلاقیت را می‎کشد و در پی اندیشیدن تمهیداتی در یک محیط بسیار امن کودک را آزاد بگذارند تا کارهای خود را انجام دهد و نگران این نباشند که کودک لباس خود را کثیف کند و یا با دست خود غذا بخورد.

گذاشتن زمان مشخص برای بازی و خنداندن و شاد کردن کودک هم بسیار موثر و مفید است.

شادروز بازدید : 204 چهارشنبه 01 بهمن 1393 نظرات (0)

١.هوش زبانی :

هوش کلامی، شامل توانایی خوب صحبت کردن، شنیدن و برقراری ارتباط کلامی با دیگران است. بچه‌هایی با هوش کلامی بالا، مهارت‌هایی نظیر گوش کردن، حرف زدن، قصه گفتن، درس دادن، دریافت مفهوم و معانی کلمه‌ها، یادگیری زبان‌های دیگر، به خاطر سپردن و یادآوری اطلاعات و قانع کردن دیگران با استفاده از کلام را دارند.

 

برای تقویت این هوش، می‌توانید او را به یادگیری یک زبان دیگر، تشویق کنید یا با او، بازی‌های کلمه‌ای بکنید.

٢.هوش منطقی :

هوش منطقی یا ریاضی، توانایی کشف الگوها و دلایل ریاضی و تفکر منطقی است. این هوش، شامل حل کردن مساله، طبقه‌بندی اطلاعات، سوال پرسیدن و کنجکاوی در پدیده‌های طبیعی و داشتن تفکر منطقی است.

 

برای تقویت این هوش، می‌توانید او را به بازی‌های فکری و اعدادی، تشویق کنید.

٣.هوش مکانی : تشخیص جهت ها و مکان ها و ایجاد طرح

٤.هوش حرکتی جسمانی :

هوش بدنی و فیزیکی، توانایی کنترل ماهرانه حرکات بدن و حفظ تعادل جسمی است. اگر کودک شما، از این هوش، بهره‌مند باشد، در رقص و ورزش، موفق خواهد بود. مهارت‌های این هوش، شامل واکنش‌های بدنی به‌موقع، لمس اشیا و بررسی آن‌ها و علاقه به پانتومیم و مفاهیم حرکاتی است.

 

برای تقویت این هوش، می‌توانید فرزندتان را به ورزش کردن، تشویق کنید.

٥.هوش موسیقی : توانایی درک و تشخیص و تبدیل اصوات

٦.هوش میان فردی:

هوش اجتماعی و ارتباطی، توانایی ارتباط برقرار کردن و فهم دیگران است. بچه‌هایی که این هوش را دارند، معمولا سعی می‌کنند مسایل را از دید دیگران، بررسی و احساس آن‌ها را درک کنند و مهارت‌هایی نظیر هم‌دلی، گوش کردن، مشورت کردن، همکاری گروهی، حل و فصل آرام مشکلات، برقراری روابط مثبت با دیگران و درک احساس دیگران را دارند.

 

برای تقویت این هوش، بهترین کار، تشویق فرزندتان به شرکت در کلاس‌ها و فعالیت‌های گروهی است

٧. هوش درون فردی:

هوش درون‌فردی، توانایی فهم و بیان احساسات درونی و شناخت مهارت، قدرت و ضعف‌های خود است. کودکانی که این هوش را دارند، مهارت درک و بررسی خود، آگاهی از احساسات درونی، تمایلات و رویاها، تشخیص نقاط ضعف و قدرت خود و همچنین با خود فکر و استدلال کردن را دارند.

 

برای تقویت این هوش، بهترین روش، تشویق فرزندتان به نوشتن خاطرات روزانه است. همچنین، شما با تشویق او به فکر کردن قبل از انجام هر کاری، می‌توانید این هوش را در او بالا ببرید.

 

 

٨. هوش طبیعت گرا : شناخت طبیعت و مسایل پیرامون آن

٩.هوش دیداری :

 

هوش دیداری یا بصری، توانایی درک پدیده‌های دیداری است و شامل مهارت‌هایی نظیر نوشتن، نقاشی و طراحی کردن، پازل درست کردن، خیال‌پردازی، تفسیر تصویرها و همچنین قدرت جهت‌شناسی و مکان‌یابی است.

 

برای تقویت این هوش، بهتر است کودک‌تان را با کتاب‌های هنری و گرافیکی آشنا کنید و او را به درست کردن پازل‌های جذاب، تشویق کنید. یکی دیگر از کارهایی که می‌توانید انجام دهید، تشویق کردن او به خلق آثار هنری یا شرح دادن نقاشی‌هایش است.

 

اصولا وقتی صحبت از هوش می شود همه ذهنشان پیرامون هوش منطق و ریاضی می رود .در صورتی که این یکی از انواع هوش است و ما باید با توجه به توانایی های کودک خود در زمینه های مختلف او را آموزش و تقویت کنیم.

شادروز بازدید : 271 چهارشنبه 01 بهمن 1393 نظرات (0)
اخبار،سرگرمی,آشپزی,مد,روانشناسی,اینترنت

قصه کودکانه,شعر کودکانه آقای رفتگر,شعر کودکانه

رفتگر

من آقای رفتگرم

زباله هارو می برم

هرشب میام درِخونه ها

سراغ اون زباله ها

که ریخته توی کیسه ها

کیسه هارو برمی دارم

داخل ماشین میذارم

اگه زباله جمع نشه

باعث بیماری می شه

یادت باشه شعارما:

شهرما خانه ی ما

شادروز بازدید : 231 چهارشنبه 01 بهمن 1393 نظرات (0)

قصه جوجه اردک زشت

اخبار،سرگرمی,آشپزی,مد,روانشناسی,اینترنت

یکی از بعداز ظهرهای آخر تابستان بود . نزدیک یک کلبه قدیمی در دهکده ،خانم اردکه لانه اش را کنار دریاچه ساخته بود.

 

اون پیش خودش فکر می کرد: مدت زیادی هست که روی این تخم ها خوابیده ام . او تنها نشسته بود و بقیه اردکها مشغول شنا بودند .

 

کم کم تخم ها شروع به حرکت کردند و با نوکهای قشنگ کوچکشان پوسته ی تخم شان را شکستند . آنها یکی یکی بیرون آمدند اما هنوز خیس بودند و نمی توانستند که بخوبی روی پاهایشان بایستند.

 

جوجه اردک زشت

بزودی جوجه ها روی پا هایشان ایستادند و شروع به تکان دادن خودشان کردند.تا اینکه پرها یشان خشک شد خانم اردکه نگاهش به تخم بزرگی افتاد و پیش خودش گفت : اوه نه هنوز یکی از تخم ها اینجاست اردک پیری کنار خانم اردک آمد .

 

به تخم نگاه کرد و گفت: شاید این تخم یک بوقلمون باشد این اتفاق یکبار برای من هم رخ داده است اون جوجه حتی نمی توانست به آب نزدیک شود. چرا ناراحتی ؟ من پیشنهاد می کنم که او را ول کنی . سپس اردک پیر آهسته شنا کرد و رفت.

 

خانم اردکه فکر کرد کمی بیشتر روی این تخم بنشیند . بعد از مدتی صداهای ضعیفی از داخل تخم شنید و بزودی جوجه کوچولو از تخم بیرون آمد.

 

مادر مدتی به جوجه نگاه کرد او با پرهای خاکستریش ظاهر عجیبی داشت و مادر را نگران کرد. اما وقتی که به پاهایش نگاه کرد خیالش جمع شد که این جوجه ی بوقلمون نیست.

 

اما جوجه ی بزرگ و زشتی بود روز بعد مادر جوجه هایش را به کنار دریاچه برد . جوجه ها یکی یکی داخل آب پریدند . بزودی همه آنها حتی جوجه اردک زشت روی آب شناور بودند.

 

سپس مادر جوجه هایش را به حیاط طویله برد .سرش در برابر اردک پیر به نشانه ی احترام خم کرد و گفت : نوار بین پاهای این جوجه نشان می دهد که یک جوجه بوقلمون نیست بوقلمونی که در نزدیکی آنها راه می رفت سرش را بالا آورد و گفت : تا حالا چنین جوجه اردک زشت و بزرگی ندیده ام این تازه شروع مشکلات جوجه اردک بود .

 

حیوانات با او رفتار دوستانه ای نداشتند چون اوخیلی زشت بود . جوجه اردکهای دیگر با او بازی نمی کردند و او را اذیت می کردند . مرغها به او نوک می زدند و همه حیوانات به او می خندیدند.

 

جوجه اردک بیچاره خیلی غمگین و تنها بود . و با گذشت زمان بیشتر ناراحت می شد . هرچند که مادرش سعی می کرد به او دلداری بدهد احساس می کرد کسی او را دوست ندارد و فکر می کرد چرا با بقیه برادرهایش فرق دارد .

 

 

یک شب که دیگر جوجه اردک زشت نتوانست این همه ناراحتی را تحمل کند از حیاط طویله خارج شد و تا جایی که می توانست دوید . بزودی به جنگل رسید . هر چه جلوتر می رفت پیدا کردن راه سخت تر می شد .

 

اما او به دویدن ادامه داد تا اینکه به نزدیکی مردابی رسید که اردکهای وحشی در آنجا زندگی می کردند . جوجه اردک پشت درختی پنهان شد . احساس می کرد که خیلی تنها و خسته است صبح هنگامیکه تعدادی از اردکها پرواز میکردند متوجه جوجه تازه وارد شدند ایستادند به او سلام کردند .

 

از او پرسیدند: تو کی هستی ؟ جوجه اردک زشت گفت : من اردک مزرعه هستم آیا تا حالا جوجه اردکی مثل من دیده اید که پرهای خاکستری داشته باشد. او مدت طولانی به اردکهای وحشی که با اردک های مزرعه خیلی فرق داشتند نگاه کرد آنها گفتند : یک اردک ؟ ولی ما تا حالا جوجه اردکی مثل تو ندیده ایم . اما مهم نیست . تو می توانی اینجا بمانی چون این مرداب به اندازه کافی برای همه ما جا دارد .

 

 

جوجه اردک زشت خوشحال بود که می توانست در کنار مرداب استراحت کند و از حیوانات بیرحم مزرعه دور باشد هوا سرد بود جوجه اردک زشت به برگ های درختها نگاه کرد که طلایی و قرمز بودند . همانطور که او میان نیزار برای پیدا کردن غذا می گشت دو غاز وحشی جوان از آسمان کنار او به زمین نشستند.

 

سلام دوست داری از ما باشی. ما داریم به مرداب دیگری پرواز می کنیم که کمی از اینجا دورتر است جائیکه غازهای جوان زیادی مثل ما آنجا زندگی می کنند .

 

جوجه اردک زشت از این اتفاق خوشحال بود اما قبل از اینکه کاری کند صدای شلیک گلوله ای را شنید و غاز به درون مرداب افتاد . یک سگ گنده داخل آب پرید تا آنها را بگیرد .

 

اسلحه ها شروع به شکلیک در اطراف مرداب کردند سگ دیگری از میان نیزارها بطرف جوجه اردک آمد سگ لحظه ای به او نگاه کرد و سپس از آنجا دور شد .

 

جوجه اردک در حالیکه از ترس نفس نفس می زد گفت : خدایا متشکرم . من اینقدر زشتم که حتی سگ هم مرا نمی خواهد . او تمام روز در میان نیزار ماند .بالاخره زمانیکه خورشید غروب کرد سگها رفتند و شلیک ها قطع شد .

 

او آشفته خودش را از کناره دریاچه به میان جنگل رساند همانطور که او در تاریکی راه می رفت باد شدیدی می وزید .ناگهان خودش را جلوی یک کلبه خیلی قدیمی دید . نور ضعیفی از لای سوراخ در دیده می شد . جوجه اردک فکر کرد که باید داخل بروم و از دست باد خلاص شوم .بنابر این بزور از سوراخی وارد خانه شد و در گوشه ای شب را گذراند.

 

 

جوجه اردک زشت

 

زن پیری با گربه و مرغش در این کلبه زندگی می کرد . صبح روز بعد که پیرزن جوجه اردک را دید از خودش پرسید : این دیگه چیه ؟ از کجا آمده ؟ اردک آنجا ماند .

 

اما جوجه بیچاره در گوشه ای غمگین نشسته بود لذت شنا کردن روی آب را بیاد آورد . به مرغ گفت من می خواهم به دنیای وحشی بروم مرغ به او گفت : تو دیوانه هستی . اما من نمی توانم تو را اینجا نگه دارم .

 

جوجه اردک گشت و حوضچه بزرگی را پیدا کرد . و در زیر نور خورشید شناور شد . روز بعد یکباره یک گروه از پرندگان سفید بزرگی رابا گردنها دراز و جذاب در حال پرواز دید .

 

 

او تا آن روز چنین پرندگان زیبایی را ندیده بود . او پیش خودش فکر کرد ، کاش می توانستم با آنها دوست شوم .

 

این پرندگان به سمت جنوب مهاجرت می کردن باد سرد زمستان شروع به وزیدن کرد . جوجه اردک مجبور بود برای محافظت از یخ زدگی به سختی با پاهایش پارو بزند .

 

یک روز صبح پاهایش یخ زد کشاورزی که از آنجا عبور می کرد او را نجات داد . او پرنده بیچاره را به خانه گرمش برد .اما بعد بچه های کشاورز جوجه اردک را ترساندن و او بال و پر زد و به آشپزخانه پرید و چیزهای مختلفی برخورد کرد و وقتی که در برای لحظه ای باز شد او بیرون پرید.

 

خلاصه جوجه اردک از زمستان جان سالم بدر برد یک روز صبح که لای نیزار خوابیده بود گرمای خورشید را احساس کرد . کش و قوسی به بالهایش داد و به آسمان پرواز کرد . او بطرف یک باغ که یک حوض بزرگ در وسطش داشت پرواز کرد .

 

او سه پرنده سفید زیبا راروی آب دید که خیلی با جذبه و نرم شنا می کردند . آنها قو بودند ولی او این را نمی دانست او خیلی نرم بدون آنکه بال بزند بالای سر قوها پرواز کرد و سرش را برای احترام خم کرد .

 

در انعکاس آب قوی زیبای دیگری دید . دو بچه کوچک به سمت باغ می دویدند فریاد زدند ، نگاه کن یکی دیگه . این یکی از بقیه زیباتر است آن جوجه اردک زشت حالا یک قو بود . قلب او پر از عشق به قوها دیگر بود و فهمید که چه حقیقتی رخ داده است . و قبلا که یک جوجه زشت بود فکرنمی کرد روزی چنین اتفاقی بیافتد.

 

 

 

شادروز بازدید : 201 چهارشنبه 01 بهمن 1393 نظرات (0)

قصه زیبای بابا برفی

اخبار،سرگرمی,آشپزی,مد,روانشناسی,اینترنت

قصه زیبای بابا برفی,آدم برفی,قصه ی کودکانه

 آن سال زمستان، زمستان سختی بود:

درخت ها را سرما زده بود – سبزیشان رفته بود – مثل شاخ بز، خشک و قهوه ای رنگ شده بودند. نه گل مانده بود نه سبزه، نه ریحان، نه پونه، نه مرزه.


آب هم از رفتن خسته شده بود، یخ زده بود.


همه جا سفید بود، همه جا، کوه و دشت و صحرا.


آسمان شده بود آسیاب، اما به جای آرد، برف می ریخت همه جا.


یک روز تعطیل، نزدیکی های ظهر، کامبیز و کاوه، میترا و منیژه، کوروش و آرش، سودابه و سوسن، به خانه‌ی پدربزرگ رفتند تا هم پدربزرگ را ببینند و هم در حیاطِ بزرگِ مدرسه، که خانه‌ی پدربزرگ آنجا بود، برف بازی کنند…..


….. وقتی بچه ها به حیاط بزرگ مدرسه، که پر از برف بود، رسیدند، کاوه گفت: بچه ها، به جای برف گلوله کردن و توی سر هم زدن، چرا نیایم یه آدم برفی درست کنیم؟


بچه ها گفتند خوب فکری است. آرش دوید پارو آورد. کامبیز بیل آورد. کاوه بیل آورد، هرکدام هرچه دستشان رسید برداشتند و آوردند.


اول برف های وسط حیاط را پارو کردند و برف ها را با پارو و بیل کوبیدند تا سفت شد…..
…..ساختنِ آدم برفی که تمام شد، بچه ها خوشحال بودند که توانستند خودشان این آدم برفی را بسازند، اما خوشحالی شان بیشتر شد وقتی دیدند آدم برفی، درست شکلِ پدربزرگی شده که آن همه دوستَش دارند. فقط یک کلاه کم داشت، این بود که یکی از بچه ها رفت و یک گلدان خالی آورد و سر آدم برفی گذاشت و دیگر آدم برفی شد مثل خود پدربزرگ.


بچه ها هم اسمش را گذاشتند بابابرفی و دست های همدیگر را گرفتند و دور آدم برفی چرخیدند و با خنده و شادی خواندند:

بابابرفی! بابابرفی!
چه کم حرفی! چه کم حرفی!….

…. پدربزرگ که بابابرفی نبود تا آتش و آفتاب آبش کنند و از بین برود و چیزی از او باقی نماند.
تازه اگر آدم خودش هم از بین برود. یادش و کارهایی که برای آدم های دیگر کرده، هیچ وقت از بین نمی رود. همیشه آدم های دیگر از او یاد می کنند. انگار که همیشه زنده است.
بچه ها فقط به یاد بابابرفی خواندند:

سَرت رفت و کُلاهِت موند،
بابابرفی، بابابرفی!

دِلِت شد آب و آهِت موند،
بابابرفی. بابابرفی!

دو چشم ما به راهت موند،
بابابرفی، بابابرفی!

پدربزرگ هم می خندید و سرش را تکان می داد و با آن ها می خواند:
بابابرفی، بابابرفی

 

  جبار باغچه بان

منبع:ninisite.com

شادروز بازدید : 203 چهارشنبه 01 بهمن 1393 نظرات (0)

 

خواب مادرم,شعر کودکانه خواب مادرم,شعر کودکانه,شعر برای کودکان

شعر کودکانه ” خواب مادرم ” مناسب کودکانه سه ساله و بزرگتر در سنین مهد کودک را در ادامه بخوانید:


مامانم می گفت:
خواب می دیدم بچه شدم
مثل گل باغچه شدم

***
پیرهن چین چین پوشیدم
دنبال توپم دویدم


***


اما وقتی بیدار شدم
دیدم که بچه نیستم
یک گل باغچه نیستم

***


خودم یه بچه دارم
گل توی باغچه دارم

***


بچه ی من گل منه
قمری و بلبل منه

 

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 404
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 76
  • آی پی دیروز : 58
  • بازدید امروز : 325
  • باردید دیروز : 77
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 750
  • بازدید ماه : 2,636
  • بازدید سال : 16,196
  • بازدید کلی : 146,276